چشمهایش

ساخت وبلاگ
جالبه که آیدا منو بلاک کرده! چرا ما آدما اینطوری هستیم؟ چرا توقعاتمون از دیگران گاهی اونقد بالا می ره که خیال می کنیم اگه با استانداردهای ما نمی خونن ینی باید حذف بشن از زندگیمون؟! اونم استانداردهایی که خودمون هم خیلی وقتا رعایت نمی کنیم...  دوست ندارم دوستامو از دست بدم  اما وقتی کسی اینجوری از زند چشمهایش...
ما را در سایت چشمهایش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fasle5om بازدید : 70 تاريخ : يکشنبه 18 تير 1396 ساعت: 21:30

این روزا حس می کنم به برکت زعفرون و گل گاوزبون حالم بهتر شده. آرومترم و حالم خیلی بهتره...

+ نوشته شده در جمعه شانزدهم تیر ۱۳۹۶ساعت 23:37 توسط مریم |

چشمهایش...
ما را در سایت چشمهایش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fasle5om بازدید : 63 تاريخ : يکشنبه 18 تير 1396 ساعت: 21:30

از بلاک کردن امیر حس خوبی ندارم اما وقتی یاد این میفتم که چطور حالمو بد می کنه با حرفاش فکر می کنم که بلاک کردنش کار عاقلانه ای بوده.  هیچوقت دوست نداشتم رابطه امیر و پسرمونو قطع کنم اما در مقایسه با حال بدی که هربار حرف زدن با این آدم به من دست می ده، صحبت کردن اونا اهمیت دوم رو داره. من هنوز تحت د چشمهایش...
ما را در سایت چشمهایش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fasle5om بازدید : 71 تاريخ : چهارشنبه 14 تير 1396 ساعت: 3:29

امشب با دوستان بیرون بودیم و حرف آیدا پیش اومد. اینکه برای برنامه تفریحی آخر هفته بهش بگیم که اونم بیاد. اما وقتی نگاه ناراضی منو دیدن گفتن چرا؟ منم توضیح دادم. چند روز پیش حال پسرشو پرسیدم و تا دوسه ساعت بعد نتونستم جوابشو بخونم. وقتی پیاما رو چک کردم دقیقا متن پیامش این بود: عزیزم خیلی گرفتاری میل چشمهایش...
ما را در سایت چشمهایش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fasle5om بازدید : 64 تاريخ : چهارشنبه 14 تير 1396 ساعت: 3:29

دکتر آمپولی که هرماه باید توی شکمم می زدم رو حذف کرد، بخاطر عوارض جانبی بدی که برام داشت مثل افسردگی و بی حسی مفاصل و...

سعی می کنم هر روز یه برنامه با دوستام داشته باشم تا این یکماه بگذره. آخه این آمپول طی یک ماه کم کم جذب می شه و باید منتظر بمونم تا این یکماه هرطور شده بگذره تا بعد کم کم دوزش توی بدنم از بین بره و من بشم همون آدم قبلی.

+ نوشته شده در شنبه دهم تیر ۱۳۹۶ساعت 10:8 توسط مریم |
چشمهایش...
ما را در سایت چشمهایش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fasle5om بازدید : 61 تاريخ : چهارشنبه 14 تير 1396 ساعت: 3:29

وقتی به مشاورم گفتم که چطور از ایران اومدم و بابت این کار ناراحتم هنوز هم، جوابی به من داد که خیلی آرومم کرد. گفت: تو توی زندان بودی و برای رهایی از اون زندان که حقت نبود، به زندانبان گفتی می رم تا تو حیاط برای هواخوری و اومدی توی حیاط و راه فرارو پیدا کردی و بعدم... گفت باید به خودت ببالی که اینقدر چشمهایش...
ما را در سایت چشمهایش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fasle5om بازدید : 54 تاريخ : چهارشنبه 14 تير 1396 ساعت: 3:29

از م.ب تا حالا نگفتم. عشق نافرجام ۲۰ ساله من. کسی که از ۱۶ سالگی عاشقش بودم و هنوزم کسی جاشو توی دلم نگرفته. اشتباه نکنید... دنیای من دنیای خیانت نیست. هنوزم فعلهامون برای هم بصورت جمع بکار برده می شه اما پرده برافتاده و هردو می دونیم که همدیگه رو دوست داریم. صد البته که من عاشقشم و او فقط منو دوست چشمهایش...
ما را در سایت چشمهایش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fasle5om بازدید : 59 تاريخ : چهارشنبه 14 تير 1396 ساعت: 3:29

عنوان این پست دقیقا متن کپی شده نظر یکی از شما دوستانه درباره میم.ب چرا گناه؟! چه گناهی؟ کاش کمی بیشتر توضیح می دادی که چرا فکر می کنی این کار من گناه بوده؟  وقتی با همسرم پیمان بستم، همین اولین عشق نوجوانیم رو هم گذاشتم تو صندوقچه دلم و یه گوشه قایم کردم. عشقی که فقط یه احساس از طرف من بود و هرگز ر چشمهایش...
ما را در سایت چشمهایش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fasle5om بازدید : 71 تاريخ : چهارشنبه 14 تير 1396 ساعت: 3:29

نتونستم حسمو ننویسم و برم...  دوست عزیزی که برای پست میم.ب من کامنت گذاشته بود و باعث شد پست امشبو بذارم، خالصانه نوشته:  ببخشید من مطلبو اشتباه فهمیده بودم. آخه من که شما رو نمیشناسم. و حالا من جواب می دم:  مگه می شه نبخشید؟ بودن شما و خوندن مطلبم و دوباره پیام گذاشتنتون اونقدر برام حس خوبی داشت که چشمهایش...
ما را در سایت چشمهایش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fasle5om بازدید : 58 تاريخ : چهارشنبه 14 تير 1396 ساعت: 3:29

زندگی از دستم در رفته انگاری

این روزا حس می کنم زندگی از دستم در رفته. بی برنامه شده همه چیز. دلم می خواد دوباره برنامه روزانه م رو برقرار کنم. شب، آخر وقت یا اول صبح، برنامه روزانه م رو مشخص کنم.... امیدوارم از فردا بتونم. امروز که باز هم بی انرژی ام و توی خونه موندم. 

+ نوشته شده در دوشنبه دوازدهم تیر ۱۳۹۶ساعت 11:57 توسط مریم |

چشمهایش...
ما را در سایت چشمهایش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fasle5om بازدید : 48 تاريخ : چهارشنبه 14 تير 1396 ساعت: 3:29

چکاپ رادیوتراپی

امروز چکاپ رادیوتراپی بود. رفتم و دکتر از نتیجه درمان کاملا راضی بود و قرار شد دوباره سال آینده ببینمش. راجع به عوارض آمپول جدیدم هم که بهش گفتم، گفت طبیعیه و جای نگرانی نیست. گفت تا شش ماه دیگه تغییرات خیلی محسوسی می کنم...

+ نوشته شده در سه شنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۶ساعت 18:22 توسط مریم |

چشمهایش...
ما را در سایت چشمهایش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fasle5om بازدید : 65 تاريخ : چهارشنبه 14 تير 1396 ساعت: 3:29

امروز ناهارو با الف.ح خوردم. برای اولین بار بود خونه ش تنها می رفتم. دوتا سینه مرغ پخته بود و قارچ و بادمجان... خیلی خوب بود. 

کلا این آدم آرامشی داره که ناخودآگاه روی آدم تاثیر می ذاره. وقتی پیشش هستم اصلا هیچی تو ذهنم نمیاد... نه خوب نه بد. فضای بودنش یه سکوت خاصی داره... یه آرامش عمیق

+ نوشته شده در سه شنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۶ساعت 18:23 توسط مریم |
چشمهایش...
ما را در سایت چشمهایش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fasle5om بازدید : 52 تاريخ : چهارشنبه 14 تير 1396 ساعت: 3:29

امروز با وکیل صحبت کردم برای ثبت شرکت توی آلمان. خیلی دوست دارم یه شرکت در زمینه کاری خودم و الکترونیک ثبت کنم. دردسرای زیادی داره اما به گرفتن اقامت بعد سه سالش می ارزه. با چند نفر هم صحبت کردم. البته با یکی از همکارای قبلیم توی ایران دوست دارم کار کنم. باهاش صحبت کردم و قرار شد کمی تحقیق کنه و بهم چشمهایش...
ما را در سایت چشمهایش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fasle5om بازدید : 91 تاريخ : جمعه 2 تير 1396 ساعت: 2:42

امشب گفت می خواد ازدواج کنه...  کسی رو دیده و توی ایران دو جلسه هم صحبت کردن و قراره این بار که می ره برن مشاوره قبل ازدواج و... دیشب که گفتم توی این تنهاییام دنبال یکی هستم که آرش هم نیست، بخاطر این بود که جایگاهشو کمی دورتر بردم و به جایگاه یه برادر کوچکتر نزدیک کردم. اما الان انگار ته دلم خالی شد چشمهایش...
ما را در سایت چشمهایش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fasle5om بازدید : 61 تاريخ : جمعه 2 تير 1396 ساعت: 2:42

امروز رفتم دیدمش. با اینکه می گه هنوز مطمئن نیست درباره این خانم اما مشخص بود که خیلی خوشش اومده. عکسشم برام فرستاد و دیدمش. خیلی دختر نازی به نظر میاد. دعا می کنم اگه خوشبختش می کنه باهاش بمونه. آرش لیاقت یه زندگی خوب و خوشبختی رو داره. دلمو عقبتر بردم. حتی کمی عقبتر از دیروز. نمی خوام وارد حریم ای چشمهایش...
ما را در سایت چشمهایش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fasle5om بازدید : 62 تاريخ : جمعه 2 تير 1396 ساعت: 2:42

زندگی دوباره جریان ملایم و سبک خودشو پیدا کرده و داره می گذره.

در مورد ثبت شرکت یکی از دوستام دیروز با یه وکیل جلسه داشته و اون وکیل گفته که اصلا صلاح نیست که درس و دانشگاهو رها کنم و تحت هر شرایطی باید درسمو بخونم...

البته باید بیشتر به این موضوع فکر کرد و برای همین با یکی از دوستامون که آلمانیه قراره یه جلسه بذاریم و شرایطو بررسی کنیم. 

+ نوشته شده در پنجشنبه یکم تیر ۱۳۹۶ساعت 10:25 توسط مریم |
چشمهایش...
ما را در سایت چشمهایش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fasle5om بازدید : 54 تاريخ : جمعه 2 تير 1396 ساعت: 2:42